راه ترکستان من...

ترسم که به کعبه نرسی اعرابی کاین ره که تو می روی به ترکستان است
يكشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۲، ۰۱:۱۳ ق.ظ

صبور مقتدر اما بی مدافع

به نام خدا

این مطلب در ویژه نامه شهید بهشتی نشریه نبض ارگان رسمی بسیج دانشجویی دانشکده فنی دربهمن 91 به چاپ رسیده است.

صبور، مقتدر اما بی مدافع

  از آنجایی که جنگ روانی و استفاده از شایعه و شایعه پراکنی ابزاری قوی و کاربردی جهت مشوش کردن ذهن مردم است خاصه آنکه محوریت اخبار گوناگون یک شخص و آن هم از رده ی بالای مملکتی باشد؛ برآن شدیم تا در این نوشتار به بررسی شایعات مطروحه علیه شهید بهشتی بپردازیم و سپس پاسخ هایی برگرفته از سخنان شهید در کنفرانس های متنوع خبری را ارائه نماییم تا در روزگاری که این شناخت و پاسخ ضروری است،‌ دانشجویان مجددا از آن پاسخ ها تمتع بجویند انشاءالله.

·         آقای بهشتی یک سال از عمر انقلاب می گذرد امروز بازار شایعه و شایعه سازی داغ است، یکبار به دور از هرگونه اغماض در رابطه با شایعاتی که بطور یقین به شما نسبت می دهید چه می گویید؟ تکلیف شایع پراکننان و تهمت زنندگان چه خواهد شد؟

ü      همه ی کسانی که با انقاب سرو کار دارند می دانند که جنگ روانی یکی از حساس ترین جنگ هاست بالخصوص که در قرن ما رواج فوق العاده ای داشته است. طبیعی است که هشیاری انقلابی ما ایجاب می کند که آگاهانه با این موضوع برخورد نماییم و جلوی  آثار شوم این جنگی را که دشمنان می خواهند به وسیله ی آن جلوی پیروزی انقلاب اسلامی را بگیرند ، بگیریم. در مورد شایعاتی که درباره ی بنده پخش می کنند بسیاری از آن ها خنده دار و مسخره است و برخی هم که مضحک نیست خلاف واقع و دروغ است.همه ی اینها را در یک کلمه می توان گفت دروغ های شاخدار! به نظر من جامعه علاوه بر این باید آماده باشد و ارتش بیست میلیونی به‌وجود بیاورد ، باید در مقابله با هجوم روانی دشمن هم خودش را بسیج نماید و یک نوع مصونیت اخلاقی و اجتماعی و سطح بالای آگاهی را به وجود بیاورد و خودش را موظف کند که در رابطه با شایعه ها برود تحقیق کند بپرسد و بعد نتایج را منتشر نماید. بنده به بعضی از شایعات اشاره می کنم و صریحا به آنآآن ها پاسخ می دهم تا ملت ما در جریان این شایعه ها باشد.

درباره ی میزان دارایی من صحبت می شود و من مکرر شنیده ام که مرا به عنوان یک سرمایه دار معرفی می کنند. از اندوخته ی 40 میلیونی من در بانک اسلامی و از ثروت شصت و اندی میلیونی من در شرکت ساختمانی سخن می گویند. اینها همه دروغ است و من جز یک خانه ی متوسط با وسایل متوسط  چیزی ندارم و نمی خواهم چیزی داشته باشم و ملت ما باید به این شایعات قاطعانه پاسخ دهد. یک مورد دیده بودم که شایعه سازان آگهی روزنامه های کشور را در رابطه با شرکت اهداف آورده بودند. شرکت اهداف شرکتی است که برای ساختمان مدرسه ی رفاه در تهران به وجود آمده و یک موسسه غیرانتفاعی است  ومن هم جز افرادش بودم و در زمان رژیم سابق برای آن که از دست اوقاف مصون بماند به صورت یک شرکت ثبت شده و همه چیز آن مشخص است. یا این که شایعه سازان از این اسم در موسین بانک اسلامی هست سوءاستفاده کردند در حالی که بانک اسلامی از آنجا اصرار داشت که اسم بنده و آقای موسوی اردبیلی در شما موسسین باشد که اندیشه بانکداری بدون ربا حدود بیست سال پیش در نوشته ای که من داشتم مطرح شده بی آنکه که ما حتی از آن یک سهم داشته باشیم. بنده اینجا صریحا علام می کنم  که بنده هیچ گونه سهمی در هیچ موسسه غیر انتفاعی ندارم.

باز شایعه ای است به این که مسافرت من برای فعالیت های اسلامی در آلمان از طرف شاه ورژیم به عنوان نماینده ی مذهبی به آنجا رفتم. این هم یک دروغ است و همه ی کسانی که در داخل و خارج در جریان این برنامه بودند دروغ بودن آن را می دانند. من در آن موقع حتی برای این گذرنامه بگیرم با دشواری های زیادی روبرو شدم و بالاخره با اقدام مراجع توانستم گذرنامه بگیرم. پس از آن بازگشته ام شرکت مرا در تنظیم و تهیه برنامه ها و کتاب های تعلیمات دینی را مطرح کردند و آن را به عنوان همکاری با رژیم به خورد مردم دادند. این هم از آن دروغ های شاخدار است چرا که تهیه و تنظیم برنامه برای تعلیمات دینی و درس هایی از قرآن در سال های اخیر به جهت آشنا کردن جوان و نوجوان با اسلام انقلابی است و هرکس این کتاب ها رابخواند نقش آن ها را متوجه می شود. من با آقای دکتر غفوری و دکتر باهنر یک گروه شدیم و توانستیم این ها را تهیه نماییم طوری که اخبارش به بیرون سرایت نکند خوشبختانه 12 سال با موفقیت جلو بردیم که در نمایشگاه سال دشمن متوجه شد و به جنگ این کار آمد و همه ی کتاب ها را از دور خارج کردند.

·         آقای بهشتی به طور صریح و رک نظرتان را راجع به سازش و سازشگری بگویید.

ü      من درباره ی سازش نظر خودم را مکرر اعلام کردم. به نظر من انقلاب اسلامی ایران تا زمانی می تواند موفقیت آمیز به جلو برود که هیچ گونه سازش با قدرت بیگانه در طرح و نقشه ی رهبری انقلاب و اداره ی انقلاب رخنه نکند. البته دو نوع سازش در عالم سیاست وجود دارد که هردو مردود است. یکی سزش خیانتکارانه و دیگری سازش مصلحت اندیشانه است. در مورد سازش خیانتکارانه که تکلیف معلوم است کسانی که برای اینکه در یک کشور جهان سوم به حکومت برسند با ابرقدرتی که حامی حکومت فعلی است وارد مذاکره می شوند تا زیر پای حکومت فعلی را خالی کند تا خودش به حکومت برسد که معمولا اینها مجبورند امتیازی به ابرقدرت ها بدهند که آن ها راضی شوند که حکومت به دست ایشان افتد. نوع دوم سازش اینست که یک گروه علاقمند به مصلحت مردم و کشور خط مشی سیاسی‌ای انتخاب کنند که در آن خط مشی به جای مبارزه با استعمار و استکبار، بیاید با آنها وارد مذاکره بشود که دست از سر یک کشور دنیای سوم بردارند. در طول سال ها مبارزه به روش دوم هم اعتقادی نداشته‌ام. بله من علاوه بر آنکه هرگونه مذاکره بر اساس سازش را نفی می کنم هیچگاه این برای مبارزاتی برای خود و همفکرانم قرار ندادم. مواردی پیش آمده که عکس مطلب فوق بوده یعنی دشمن می خواسته با ما تماس بگیرد که یک نظر هرگونه مذاکره را نفی می کند و نظر دیگر می گوید باید سنجید که اگر با این مذاکره می‌توان به سود انقلاب گامی برداریم و قدرت نفس و اعتماد به نفس و آگاهی و پرمغزی و پر محتوایی انقلاب را نشان دهیم و نقاط ضعف دشمن را شناسایی کنیم در این صورت در موارد لازم می توانیم با او صحبت کنیم. در چند مورد بعد ازتشکیل شورای انقلاب دشمنان خواسته اند که با ما صحبت کنند. پس از منع امام برای هرگونه تماس با آمریکا اعضای شورا تماسی نداشته اند.

·         آقای بهشتی زمزمه ی کنار رفتن روحانیت از کادر اجرایی تقریبا همه جا به گوش می خورد. روحانیت کنار برود یا بماند؟

ü      روحانیت به عنوان یک مجموعه‌ای که اگر به نقش خود آگاه باشد و به وظایف خود توجه نماید همواره می تواند نقش سازنده داشته باشد، هیچگاه کنار رفتنی نیست. می پرسید حضور روحانیت در کارهای اجرایی تا چه موقع ادامه خواهد یافت؟ پاسخ من این خواهد بود که بسته به نیاز جامعه دارد. هرگاه نیاز باشد که یک روحانی در جایگاه اجرایی باشد حضور خواهد یافت و هرجا نه در جایگاه همیشگی خود برای تکامل انقلاب ایفای نقش می نماید.

·         آقای بهشتی شما حزب جمهوری اسلامی را دوست دارید بقای آن برای شما مهم تر است یا جمهوری اسلامی ایران؛ با اشتباهی که در مورد انتخاب کاندیدا مرتکب شدید نظرتان درباره‌ی ادامه حیات یا انحلال حزب چیست؟

ü      بخش اول سوال شما مربوط به این است که آیا حزب برای ما اهمیت بیشتری دارد یا کشور؟ سوال عجیبی است با روحیه ای که در ما هست ، حزب تا وقتی برای ما ارزش دارد که در خدمت بقا و دوام وشکوفایی جمهوری اسلامی باشد. علاقه ما به حزب بدلیل تاثیر آن روی شکوفایی کشور می باشد. در رابطه با جلال الدین فارسی فکر نمی‌کنم آن‌قدر اشتباه نابخشودنی‌ای باشد که انحلال حزب را رقم بزند.

·         با وجود اینکه حزب جمهوری حزب اکثریت است اما صدای آن به خیلی از روستاها نمی رسد، آینده ی حزب را چگونه می یابید؟

ü      ما معتقد بودیم گسترش سریع حزب آفتی برای حزب خواهد بود چون هرچیزی رشدش سریع و غیرمتعارف باشد آسیب‌پذیری‌ش بیشتر است. ما معتقد بودیم که وقتی اعضای حزب به 300 نفر رسید کنگره تشکیل دهیم ولی شرایط به گونه ای بود که در روز  اول هزاران نفر مراجعه کردند و هنوز کنگره تشکیل نداده‌ایم.

·         آقای بهشتی انقلاب ایران دارد بچه های خود را می خورد و داریم تجربه همه انقلاب های تاریخ را تکرار می کنیم. مگر شما نگفتید که انقلاب ایران فرق دارد پس انقلابیون منزوی کجایند؟

ü      بله انقلاب ایران استثنایی است یعنی کسانی که بین خودشان و خدایشان با آگاهی ضمیر وجدان‌شان احساس می‌کنند که در خدمت پیروزی انقلاب بوده‌اند، آن‌ها امروز بدان نمی اندیشند که آیا در صحنه امروز جایی و یا جای برجسته ای دارند یا نه. فرق انسان مومن با بقیه هم همین است او هیچ موقع احساس نمی کند زحمتش به هدر رفته چون کار را برای خدا کرده است.

·         موارد همکاری شما با رییس جمهور چقدر است؟

ü      ما با آقای رییس جمهور اختلاف نظر داشته و داریم اما این اختلاف‌نظر اختلاف‌نظر افرادی است که می خواهند به انقلاب کمک کنند بدین ترتیب باوجود اینکه با هم اختلاف‌نظر داشتیم، تعاون هم داشتیم.

·         در یکی از سخنرانی ها بیان داشته‌اید که حزب حاکم در زمان دولت موقت نهضت آزادی بود در صورتی که پاسخ داده می شود تمام مراکز عمده‌ی تصمیم‌گیری و موانع تصمیم‌گیری در دست حزب جمهوری اسلامی بوده است، در این موارد چه می گویید؟

ü      منظور از مراکز عمده تصمیم‌گیری چیست؟ اگر منظور شورای انقلاب است  که در شورای انقلاب حزب اکثریت ندارد و اگر نه منظور کجاست؟ مسئولیت کمیته با آقای مهدوی کنی اند که جز حزب نیستند دادستان ودادسرا نیز ارتباطی به حزب جمهوری ندارند بعد از تشکیل شورای انقلاب هم وزیر اقتصاد و وزیر امور خارجه جزء حزب نبوده اند.

·         آقای میناچی گفتند استاد شهید مطهری لیست شورای سلطنت را تهیه کردند آیا این صحیح است؟

ü      از این حرف های بیهوده خیلی ها آن موقع می‌آمدند به ماها می‌زدند، به اعتبار کسانی که با امام تماس دارند و می توانند مطالب را به امام منتقل کنند اگر در هر موردی اگر مسئله برای خودمان روشن بود می گفتیم نه و اگر احتمال می‌دادیم در خط انقلاب تاثیری دارد خدمت امام می دادیم و امام جواب می دادند. یادم هست خود آقای سید جلال تهراینی پیامش را برد و من یادم نمی آید نمی توانم بگویم آقای میناچی دروغ می گوید ولی نمی توانم این مسئله را نسبت به شهید مطهری بپذیرم

·         می گویند در زمانی که شما در آلمان در مجتمع اسلامی هامبورگ بودید از فعالیت مبارزین در آلمان جلوگیری می کردید و اساسا مدت زیادی نیست که به جرگه فعالین پیوسته اید؟

ü      در بنیانگذاری حرکت دانشجویی در آنجا کسی که سهم اساسی داشت من بودم، ولی از گفتن این حرف‌ها خوشم نمی‌آید. گناه من همین است که چرا آنجا تلاش کردم تا تشکیلاتی برای دانشجویان مسلمان به‌وجود بیاید و دیگران نتوانند حتی بچه‌های مسلمانی را که از اینجا به اروپا می‌آمدند، صید وشکار کنند، این بزرگ‌ترین گناه من است و همه این شایعه‌سازی‌ها و دروغ‌پردازی‌ها از همان موقع ریشه می‌گیرد، چون کینه‌ی شدیدی علیه من به‌وجود آمده بود چرا که من موفق می‌شدم در آن‌جا جلسات بزرگ دانشجویی برگزار نمایم. استقبال از این جلسات بسیار زیاد بود.

·          چرا در همین زمان که امام دستور عدم ارتباط با آمریکا را دادند شورای انقلاب با آمدن هیئت آمریکایی به ایرا ن موافقت کرد این انحرافتان را چگونه توجیه می کنید؟

ü      دستور امام مبنی بر نفی هرگونه تماس زمانی صادر شد که بر مسئله ی لانه ی جاسوسی شورا قبول کرد که عده ای آمریکایی وارد ایران شوند و امام فرمود اینها نیایند و فکر این شد که منظور اینست که آنها وارد ایران نشوند و بعدها امام فرمودند کلا هیچ تماسی با احدی گرفته نشود.

·         آیا شما برای تماس بختیار با امام موقعی ایشان در پاریس بودند تلاش نمی کردید؟

ü      جریان بختیار این بود که بختیار خواستار رفتن به پاریس و دیدار با امام بود؛ این، هم با شورای انقلاب مطرح شد و هم با امام در پاریس صحبت شده بود، نظر نهایی این بود که اینجا استعفا بدهد وبعد استعفا می خواهد برود برود و امام هم تصویب کرده بود که اگر استعفا داد  می خواهد بیاید اشکالی ندارد مهم استعفای او بوده است.



نوشته شده توسط جمال کزازی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

راه ترکستان من...

ترسم که به کعبه نرسی اعرابی کاین ره که تو می روی به ترکستان است

صبور مقتدر اما بی مدافع

يكشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۲، ۰۱:۱۳ ق.ظ

به نام خدا

این مطلب در ویژه نامه شهید بهشتی نشریه نبض ارگان رسمی بسیج دانشجویی دانشکده فنی دربهمن 91 به چاپ رسیده است.

صبور، مقتدر اما بی مدافع

  از آنجایی که جنگ روانی و استفاده از شایعه و شایعه پراکنی ابزاری قوی و کاربردی جهت مشوش کردن ذهن مردم است خاصه آنکه محوریت اخبار گوناگون یک شخص و آن هم از رده ی بالای مملکتی باشد؛ برآن شدیم تا در این نوشتار به بررسی شایعات مطروحه علیه شهید بهشتی بپردازیم و سپس پاسخ هایی برگرفته از سخنان شهید در کنفرانس های متنوع خبری را ارائه نماییم تا در روزگاری که این شناخت و پاسخ ضروری است،‌ دانشجویان مجددا از آن پاسخ ها تمتع بجویند انشاءالله.

·         آقای بهشتی یک سال از عمر انقلاب می گذرد امروز بازار شایعه و شایعه سازی داغ است، یکبار به دور از هرگونه اغماض در رابطه با شایعاتی که بطور یقین به شما نسبت می دهید چه می گویید؟ تکلیف شایع پراکننان و تهمت زنندگان چه خواهد شد؟

ü      همه ی کسانی که با انقاب سرو کار دارند می دانند که جنگ روانی یکی از حساس ترین جنگ هاست بالخصوص که در قرن ما رواج فوق العاده ای داشته است. طبیعی است که هشیاری انقلابی ما ایجاب می کند که آگاهانه با این موضوع برخورد نماییم و جلوی  آثار شوم این جنگی را که دشمنان می خواهند به وسیله ی آن جلوی پیروزی انقلاب اسلامی را بگیرند ، بگیریم. در مورد شایعاتی که درباره ی بنده پخش می کنند بسیاری از آن ها خنده دار و مسخره است و برخی هم که مضحک نیست خلاف واقع و دروغ است.همه ی اینها را در یک کلمه می توان گفت دروغ های شاخدار! به نظر من جامعه علاوه بر این باید آماده باشد و ارتش بیست میلیونی به‌وجود بیاورد ، باید در مقابله با هجوم روانی دشمن هم خودش را بسیج نماید و یک نوع مصونیت اخلاقی و اجتماعی و سطح بالای آگاهی را به وجود بیاورد و خودش را موظف کند که در رابطه با شایعه ها برود تحقیق کند بپرسد و بعد نتایج را منتشر نماید. بنده به بعضی از شایعات اشاره می کنم و صریحا به آنآآن ها پاسخ می دهم تا ملت ما در جریان این شایعه ها باشد.

درباره ی میزان دارایی من صحبت می شود و من مکرر شنیده ام که مرا به عنوان یک سرمایه دار معرفی می کنند. از اندوخته ی 40 میلیونی من در بانک اسلامی و از ثروت شصت و اندی میلیونی من در شرکت ساختمانی سخن می گویند. اینها همه دروغ است و من جز یک خانه ی متوسط با وسایل متوسط  چیزی ندارم و نمی خواهم چیزی داشته باشم و ملت ما باید به این شایعات قاطعانه پاسخ دهد. یک مورد دیده بودم که شایعه سازان آگهی روزنامه های کشور را در رابطه با شرکت اهداف آورده بودند. شرکت اهداف شرکتی است که برای ساختمان مدرسه ی رفاه در تهران به وجود آمده و یک موسسه غیرانتفاعی است  ومن هم جز افرادش بودم و در زمان رژیم سابق برای آن که از دست اوقاف مصون بماند به صورت یک شرکت ثبت شده و همه چیز آن مشخص است. یا این که شایعه سازان از این اسم در موسین بانک اسلامی هست سوءاستفاده کردند در حالی که بانک اسلامی از آنجا اصرار داشت که اسم بنده و آقای موسوی اردبیلی در شما موسسین باشد که اندیشه بانکداری بدون ربا حدود بیست سال پیش در نوشته ای که من داشتم مطرح شده بی آنکه که ما حتی از آن یک سهم داشته باشیم. بنده اینجا صریحا علام می کنم  که بنده هیچ گونه سهمی در هیچ موسسه غیر انتفاعی ندارم.

باز شایعه ای است به این که مسافرت من برای فعالیت های اسلامی در آلمان از طرف شاه ورژیم به عنوان نماینده ی مذهبی به آنجا رفتم. این هم یک دروغ است و همه ی کسانی که در داخل و خارج در جریان این برنامه بودند دروغ بودن آن را می دانند. من در آن موقع حتی برای این گذرنامه بگیرم با دشواری های زیادی روبرو شدم و بالاخره با اقدام مراجع توانستم گذرنامه بگیرم. پس از آن بازگشته ام شرکت مرا در تنظیم و تهیه برنامه ها و کتاب های تعلیمات دینی را مطرح کردند و آن را به عنوان همکاری با رژیم به خورد مردم دادند. این هم از آن دروغ های شاخدار است چرا که تهیه و تنظیم برنامه برای تعلیمات دینی و درس هایی از قرآن در سال های اخیر به جهت آشنا کردن جوان و نوجوان با اسلام انقلابی است و هرکس این کتاب ها رابخواند نقش آن ها را متوجه می شود. من با آقای دکتر غفوری و دکتر باهنر یک گروه شدیم و توانستیم این ها را تهیه نماییم طوری که اخبارش به بیرون سرایت نکند خوشبختانه 12 سال با موفقیت جلو بردیم که در نمایشگاه سال دشمن متوجه شد و به جنگ این کار آمد و همه ی کتاب ها را از دور خارج کردند.

·         آقای بهشتی به طور صریح و رک نظرتان را راجع به سازش و سازشگری بگویید.

ü      من درباره ی سازش نظر خودم را مکرر اعلام کردم. به نظر من انقلاب اسلامی ایران تا زمانی می تواند موفقیت آمیز به جلو برود که هیچ گونه سازش با قدرت بیگانه در طرح و نقشه ی رهبری انقلاب و اداره ی انقلاب رخنه نکند. البته دو نوع سازش در عالم سیاست وجود دارد که هردو مردود است. یکی سزش خیانتکارانه و دیگری سازش مصلحت اندیشانه است. در مورد سازش خیانتکارانه که تکلیف معلوم است کسانی که برای اینکه در یک کشور جهان سوم به حکومت برسند با ابرقدرتی که حامی حکومت فعلی است وارد مذاکره می شوند تا زیر پای حکومت فعلی را خالی کند تا خودش به حکومت برسد که معمولا اینها مجبورند امتیازی به ابرقدرت ها بدهند که آن ها راضی شوند که حکومت به دست ایشان افتد. نوع دوم سازش اینست که یک گروه علاقمند به مصلحت مردم و کشور خط مشی سیاسی‌ای انتخاب کنند که در آن خط مشی به جای مبارزه با استعمار و استکبار، بیاید با آنها وارد مذاکره بشود که دست از سر یک کشور دنیای سوم بردارند. در طول سال ها مبارزه به روش دوم هم اعتقادی نداشته‌ام. بله من علاوه بر آنکه هرگونه مذاکره بر اساس سازش را نفی می کنم هیچگاه این برای مبارزاتی برای خود و همفکرانم قرار ندادم. مواردی پیش آمده که عکس مطلب فوق بوده یعنی دشمن می خواسته با ما تماس بگیرد که یک نظر هرگونه مذاکره را نفی می کند و نظر دیگر می گوید باید سنجید که اگر با این مذاکره می‌توان به سود انقلاب گامی برداریم و قدرت نفس و اعتماد به نفس و آگاهی و پرمغزی و پر محتوایی انقلاب را نشان دهیم و نقاط ضعف دشمن را شناسایی کنیم در این صورت در موارد لازم می توانیم با او صحبت کنیم. در چند مورد بعد ازتشکیل شورای انقلاب دشمنان خواسته اند که با ما صحبت کنند. پس از منع امام برای هرگونه تماس با آمریکا اعضای شورا تماسی نداشته اند.

·         آقای بهشتی زمزمه ی کنار رفتن روحانیت از کادر اجرایی تقریبا همه جا به گوش می خورد. روحانیت کنار برود یا بماند؟

ü      روحانیت به عنوان یک مجموعه‌ای که اگر به نقش خود آگاه باشد و به وظایف خود توجه نماید همواره می تواند نقش سازنده داشته باشد، هیچگاه کنار رفتنی نیست. می پرسید حضور روحانیت در کارهای اجرایی تا چه موقع ادامه خواهد یافت؟ پاسخ من این خواهد بود که بسته به نیاز جامعه دارد. هرگاه نیاز باشد که یک روحانی در جایگاه اجرایی باشد حضور خواهد یافت و هرجا نه در جایگاه همیشگی خود برای تکامل انقلاب ایفای نقش می نماید.

·         آقای بهشتی شما حزب جمهوری اسلامی را دوست دارید بقای آن برای شما مهم تر است یا جمهوری اسلامی ایران؛ با اشتباهی که در مورد انتخاب کاندیدا مرتکب شدید نظرتان درباره‌ی ادامه حیات یا انحلال حزب چیست؟

ü      بخش اول سوال شما مربوط به این است که آیا حزب برای ما اهمیت بیشتری دارد یا کشور؟ سوال عجیبی است با روحیه ای که در ما هست ، حزب تا وقتی برای ما ارزش دارد که در خدمت بقا و دوام وشکوفایی جمهوری اسلامی باشد. علاقه ما به حزب بدلیل تاثیر آن روی شکوفایی کشور می باشد. در رابطه با جلال الدین فارسی فکر نمی‌کنم آن‌قدر اشتباه نابخشودنی‌ای باشد که انحلال حزب را رقم بزند.

·         با وجود اینکه حزب جمهوری حزب اکثریت است اما صدای آن به خیلی از روستاها نمی رسد، آینده ی حزب را چگونه می یابید؟

ü      ما معتقد بودیم گسترش سریع حزب آفتی برای حزب خواهد بود چون هرچیزی رشدش سریع و غیرمتعارف باشد آسیب‌پذیری‌ش بیشتر است. ما معتقد بودیم که وقتی اعضای حزب به 300 نفر رسید کنگره تشکیل دهیم ولی شرایط به گونه ای بود که در روز  اول هزاران نفر مراجعه کردند و هنوز کنگره تشکیل نداده‌ایم.

·         آقای بهشتی انقلاب ایران دارد بچه های خود را می خورد و داریم تجربه همه انقلاب های تاریخ را تکرار می کنیم. مگر شما نگفتید که انقلاب ایران فرق دارد پس انقلابیون منزوی کجایند؟

ü      بله انقلاب ایران استثنایی است یعنی کسانی که بین خودشان و خدایشان با آگاهی ضمیر وجدان‌شان احساس می‌کنند که در خدمت پیروزی انقلاب بوده‌اند، آن‌ها امروز بدان نمی اندیشند که آیا در صحنه امروز جایی و یا جای برجسته ای دارند یا نه. فرق انسان مومن با بقیه هم همین است او هیچ موقع احساس نمی کند زحمتش به هدر رفته چون کار را برای خدا کرده است.

·         موارد همکاری شما با رییس جمهور چقدر است؟

ü      ما با آقای رییس جمهور اختلاف نظر داشته و داریم اما این اختلاف‌نظر اختلاف‌نظر افرادی است که می خواهند به انقلاب کمک کنند بدین ترتیب باوجود اینکه با هم اختلاف‌نظر داشتیم، تعاون هم داشتیم.

·         در یکی از سخنرانی ها بیان داشته‌اید که حزب حاکم در زمان دولت موقت نهضت آزادی بود در صورتی که پاسخ داده می شود تمام مراکز عمده‌ی تصمیم‌گیری و موانع تصمیم‌گیری در دست حزب جمهوری اسلامی بوده است، در این موارد چه می گویید؟

ü      منظور از مراکز عمده تصمیم‌گیری چیست؟ اگر منظور شورای انقلاب است  که در شورای انقلاب حزب اکثریت ندارد و اگر نه منظور کجاست؟ مسئولیت کمیته با آقای مهدوی کنی اند که جز حزب نیستند دادستان ودادسرا نیز ارتباطی به حزب جمهوری ندارند بعد از تشکیل شورای انقلاب هم وزیر اقتصاد و وزیر امور خارجه جزء حزب نبوده اند.

·         آقای میناچی گفتند استاد شهید مطهری لیست شورای سلطنت را تهیه کردند آیا این صحیح است؟

ü      از این حرف های بیهوده خیلی ها آن موقع می‌آمدند به ماها می‌زدند، به اعتبار کسانی که با امام تماس دارند و می توانند مطالب را به امام منتقل کنند اگر در هر موردی اگر مسئله برای خودمان روشن بود می گفتیم نه و اگر احتمال می‌دادیم در خط انقلاب تاثیری دارد خدمت امام می دادیم و امام جواب می دادند. یادم هست خود آقای سید جلال تهراینی پیامش را برد و من یادم نمی آید نمی توانم بگویم آقای میناچی دروغ می گوید ولی نمی توانم این مسئله را نسبت به شهید مطهری بپذیرم

·         می گویند در زمانی که شما در آلمان در مجتمع اسلامی هامبورگ بودید از فعالیت مبارزین در آلمان جلوگیری می کردید و اساسا مدت زیادی نیست که به جرگه فعالین پیوسته اید؟

ü      در بنیانگذاری حرکت دانشجویی در آنجا کسی که سهم اساسی داشت من بودم، ولی از گفتن این حرف‌ها خوشم نمی‌آید. گناه من همین است که چرا آنجا تلاش کردم تا تشکیلاتی برای دانشجویان مسلمان به‌وجود بیاید و دیگران نتوانند حتی بچه‌های مسلمانی را که از اینجا به اروپا می‌آمدند، صید وشکار کنند، این بزرگ‌ترین گناه من است و همه این شایعه‌سازی‌ها و دروغ‌پردازی‌ها از همان موقع ریشه می‌گیرد، چون کینه‌ی شدیدی علیه من به‌وجود آمده بود چرا که من موفق می‌شدم در آن‌جا جلسات بزرگ دانشجویی برگزار نمایم. استقبال از این جلسات بسیار زیاد بود.

·          چرا در همین زمان که امام دستور عدم ارتباط با آمریکا را دادند شورای انقلاب با آمدن هیئت آمریکایی به ایرا ن موافقت کرد این انحرافتان را چگونه توجیه می کنید؟

ü      دستور امام مبنی بر نفی هرگونه تماس زمانی صادر شد که بر مسئله ی لانه ی جاسوسی شورا قبول کرد که عده ای آمریکایی وارد ایران شوند و امام فرمود اینها نیایند و فکر این شد که منظور اینست که آنها وارد ایران نشوند و بعدها امام فرمودند کلا هیچ تماسی با احدی گرفته نشود.

·         آیا شما برای تماس بختیار با امام موقعی ایشان در پاریس بودند تلاش نمی کردید؟

ü      جریان بختیار این بود که بختیار خواستار رفتن به پاریس و دیدار با امام بود؛ این، هم با شورای انقلاب مطرح شد و هم با امام در پاریس صحبت شده بود، نظر نهایی این بود که اینجا استعفا بدهد وبعد استعفا می خواهد برود برود و امام هم تصویب کرده بود که اگر استعفا داد  می خواهد بیاید اشکالی ندارد مهم استعفای او بوده است.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۴/۲۳

نظرات  (۳)

۲۳ تیر ۹۲ ، ۱۵:۳۱ مهدی غلامی
سلام
آقا جمال
بسم الله ...

پاسخ:
سلام علیکم...
۲۵ تیر ۹۲ ، ۱۳:۰۴ معین فاطمی
سلام، فونتش رو یه خورده بزرگ تر کنید لطفا :)
یا علی
۰۱ مرداد ۹۲ ، ۰۵:۵۸ درمدار انتظار
سلام با مطبی تحت عنوان شکست اصولگرایی به روز هستم ومنتظر حضورتان در وبلاگم  می باشم
نظرات جنابعالی به جد برای این حقیر مایه ی مباهات است

پاسخ:
وبلاگ خوب شما رو سر زدم
ایدالله بنصره

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی